رویکردهای برنامه درسی زبان آموزی
صاحب نظران تعلیم و تربیت به طور عام وبرنامه ریزان درسی به طورخاص می کوشند در هر برنامه درسی ، بادرنظرگرفتن مجموعه ای از بنیانهای نظری و علمی مربوط به آن برنامه ، نسبت به فرآیند یاددهی - یادگیری و ابعاد مختلف برنامه ،جهت گیری خاصی داشته باشند که به آن ، رویکرد یا دیدگاه می گویند .در این برنامه ، چند رویکرد اساسی مدنظر بوده که مانند چتری ، همه عناصر برنامه و تولیدات آن را تحت پوشش قرار داده است :
الف ) رویکرد تفکر مدار :
در این رویکرد ، با اتکا به یافته های مکتب « شناخت گرایی »، به فرآیند تفکراهمیت زیادی داده می شود .بر این اساس، برنامه درسی سعی دارد حالتها و انواع گوناگون توانایی های ذهنی و تفکر را تقویت کند .هدف اساسی این رویکر پرورش مهارتهای فکری از قبیل استنباط ، تفکر انتقادی ، فرضیه سازی ، تفکر قیاسی ، تفکر استقرایی ، تفکر خلاق و .... است .از آنجا که هدف اصلی زبان آموزی در درجه اول ، کمک به تقویت مهارتهای فکری است ، این رویکرد اساسی باید همواره مدنظر برنامه ریزان باشد . به اعتقاد روانشناسان و زبان شناسان ، تفکر رویه ذهنی و انتزاعی زبان است وتا زمانی که تفکرآدمی پرورش نیابد، نمی توان انتظار داشت که مهارتهای عینی زبان ، یعنی گوش دادن، سخن گفتن، خواندن و نوشتن نیز پرورش پیدا کند و تقویت شود. در این رویکرد زبان آموز فردی است که فعالانه اطلاعات را دست کاری می کند و با استفاده از آنها ، به تفسیر و فهم معنا می پردازد. نگاهی به کتابهای فارسی بخوانیم و بنویسیم حاکی از آن است که در این کتابها ، ضمن تشویق دانش آموزان به کاربرد عملی مهارت های زبانی ، زمینه هایی برا ی تقویت مهارتهای ذهنی نیز فراهم شده است. این موضوع هم در نگاره ها و هم در متون و فعالیتهای متنوع کتاب به طور عینی مشهود است.دراین رویکرد ، معلم کسی است که با تشکیل گروه های فعال دانش آموزی درکلاس، فرآیند زبان آموزی و تفکررا زیرنظرمی گیرد ودرصورت لزوم ، آنان را راهنمایی و هدایت می کند . فعالیتهای شفاهی کتاب بخوانیم و فعالیت های کتبی بنویسیم و از جمله تمرین های پرورش خلاقیت درنوشتن ، به این امر کمک می کند .
ب) رویکرد قابلیت مدار :
در این رویکرد ، با اتکا بر یافته های مکتب «رفتارگرایی »، به اکتساب قابلیت های خاص مهارتی در ابعاد گوش دادن، گفتن، خواندن و نوشتن در سه حیطه شناختی ، مهارتی و نگرشی اهمیت داده می شود . برای پرورش و تعمیق توانایی دانش آموزان در مهارتهای زبانی انتظار می رود ، آنان در برابر محرکهای دیداری و شینداری واکنش لازم را نشان دهند تا به درجه ای معین از مهارت های زبانی برسند . مثلا گوش دادن به سخنان معلم و همکلاسی ها ، توضیح درباره نگاره ها ، خواندن تصاویر کتاب ، پاسخ به سوالات معلم ، خواندن متن درس ، پاسخ به تمرین های نوشتاری و .... از نمونه هایی هستند که احاطه این رویکرد را بر برنامه درسی زبان آموزی نشان می دهد . بر اساس این رویکرد ، زبان آموز کسی است که می تواند در کسب قابلیت های زبانی توفیق یابد . بنابراین ، برنامه درسی به گونه ای طراحی می شود که ازطریق تمرین و تکرار هدف دار ، قابلیت های مورد انتظار برنامه به دانش آموزان منتقل شود . معلم وظیفه دارد از طریق طراحی آموزشی خاص زبان آموزی ، دانش آموزان را برای دست یابی به قابلیت های زبانی یاری دهد . در ارزشیابی از آموخته ها نیز از آموخته های مبتنی بر معیار استفاده می شود . به همین دلیل می بینیم که بخشی از نمره درس فارسی به فرآیندهای تفکر در قالب سیاهه رفتاری (چک لیست) و بخشی به قابلیت های زبانی در قالب سوال های شفاهی و کتبی اختصاص یافته است .
پ) رویکرد کل مدار (کلی):
با توجه به بنیان های روان شناختی این رویکرد ، انسان هنگام برخورد با امور ابتدا به کل آنها توجه می کند و پس از آن به اجزای سازنده آن کل می پردازد . بر اساس این رویکرد ، در فعالیتهای شفاهی زبان یعنی گوش دادن وسخن گفتن و نیز خواندن متون ، چه تصویرخوانی و چه متن خوانی ابتدا جمله ، تصویر و کلمه به دانش آموز ارائه می شود . او در زمان کوتاهی قادر خواهد بود اجزای تشکیل دهنده واحدهای بزرگ زبانی را تشخیص دهد و آنهارا در عمل بکار گیرد . در این رویکرد دو روش اساسی جمله محور و واژه محور وجود دارد که آثارآن در کتاب بخوانیم دیده می شود. در طراحی و سازماندهی برنامه درسی زبان آموزی، برای تقویت مهارتهای گوش دادن ، سخن گفتن و خواندن ازاین رویکرد استفاده شده است. همان طور که در کتاب بخوانیم دیده می شود ، سیر عرضه مطالب ، هم در بخش نگاره ها و هم در بخش نشانه ها ، از کل به جزء است . در نگاره ها ، تصاویر و در نشانه ها ، هم تصاویر و هم نوشته ها ، به شکل کلی عرضه شده اند .
ت) رویکرد جزء مدار(تحلیلی) :
براساس این رویکرد ، انسان هنگام روبرو شدن با امور ، ابتدا به اجزای آن توجه می کند ، سپس با ترکیب اجزاء به ماهیت کل پی می برد . حضور این رویکرد در کتاب بنویسیم ، به ویژه در آموزش نوشتن ، کاملا مشهود است . مثلا از دانش آموز خواسته می شود با ترکیب چند حرف ، واژه تازه ای بنویسد . علاوه بر این رویکردها ، رویکردهای دیگری مانند رویکرد تجربه زبانی مانند اجرای نمایش درموقعیت واقعی و رویکرد زبان شناختی مانند اجرای موازی چهارمهارت زبانی در کلاس نیز در این برنامه مدنظر است که برای پرهیز از طولانی شدن مطلب از ذکر آن خودداری می شود